15 مرداد 1401 - 14:12

پایگاه رهنما:

 
 

روزنامه همدلی

احتمال تکرار بحران اوکراین در تایوان

صلاح‌الدین هرسنی- هواپیمای نظامی بوئینگ C- 40 یعنی همان هواپیمای حامل «نانسی پلوسی» رئیس مجلس نمایندگان کنگره آمریکا، به همراه هیات همراه در شامگاه روز سه‌شنبه دوم اوت در تداوم تور آسیایی در فرودگاه سونگشان تاپیه مرکز تایوان، به زمین نشست. این سفر پلوسی همان‌گونه که مقامات واشنگتن اذعان کرده‌اند، به‌منظور تداوم حمایت از منافع مشترک تایپه- واشنگتن و همچنین احترام به تعهد تزلزل‌ناپذیر آمریکا در موردحمایت از دموکراسی تایوان صورت گرفته است. در این سفر پلوسی ضمن دیدار با رئیس‌جمهوری تایوان (سای اینگ ون) اظهار کرد که چه دموکرات‌ها و چه جمهوری خواهان کنگره خود را متعهد به حفظ امنیت تایوان و حق دفاع از این جزیره می‌دانند و به دوستی پایدار خود با تایوان، افتخار می‌کنند.
همان‌گونه که انتظار می‌رفت، این سفر پلوسی واکنش خشمگینانه و شدیداللحن پکن و مقامات تراز اولش یعنی «شی جنگ پینگ» رئیس‌جمهوری چین و «وانگ یی» وزیر امور خارجه چین را در پی داشته است، چراکه چین تایوان را به‌مثابه یک جزیره خودگردان بخشی از قلمرو سرزمینی خود می‌داند و مقامات پکن در شرایط حاضر با هرگونه تماس بین نمایندگان تایوانی و مقامات غربی به‌ویژه مسئولان عالی‌رتبه سیاسی یا نظامی مخالف‌اند. به‌ویژه آنکه به‌واسطه همین نگرش، مقامات پکن به‌کرات به مقامات واشنگتن هشدار داده بودند که از مداخله در مسئله تایوان خودداری کنند و تحرکات خود در تایوان را دستمایه واکنش سنجی مقامات پکن نسازند؛ اما مقامات واشنگتن از چنین هشداری عبور کرده تا نشان داده باشند که در عصر موازنه قدرت و تلاش برای مهار چین، چنین هشدارهایی فاقد موضوعیت است.
 از منظر نشانه‌شناسی، نادیده انگاشتن هشدارهای مقامات چین از سوی مقامات واشنگتن در مسئله تایوان به معنای نقض اصل حاکمیت ارضی چین و درنتیجه ارسال سیگنال‌ها و پالس‌های نادرستی به نیروی‌های جدایی‌طلب تایوان است. به‌ویژه آنکه در شرایط حاضر تایوان برای چین حکم اوکراین برای روسیه را دارد و در واقع اگر ورود ناتو به مناطق پیرامونی مسکو نظیر اوکراین موجب دغدغه امنیتی مسکو شده است، ورود و حضور واشنگتن به‌مثابه بزرگ‌ترین عقبه راهبردی ناتو در تاپیه نیز، قطعاً می‌تواند موجب دغدغه‌های امنیتی مقامات پکن گردد. در واقع و طبق انگاره‌های مقامات واشنگتن، تهاجم روسیه به اوکراین هم امنیت تنگه تایوان را به کانون توجهات جهانی تبدیل می‌کند و هم تجاوز چین به تایوان دموکراتیک، تأثیر گسترده‌ای بر امنیت کل اقیانوس هند و آرام خواهد گذاشت؛ بنابراین و تحت این شرایط بسیاری احتمال تکرار بحران اوکراین در تایوان را منتفی نمی‌دانند. البته تکرار چنین سناریویی را دونالد ترامپ رئیس‌جمهور پیشین آمریکا با شروع جنگ اوکراین، پیش‌بینی کرده بود. ترامپ با شروع جنگ روسیه در اوکراین قویاً اعلام کرده بود که: نوبت بعدی ناتو و واشنگتن بعد از مداخله در اوکراین، تایوان خواهد بود. طبق انگاره‌های ترامپ، پوتین و شی جینگ پینگ مثل دوقلوهایی هستند که یکی از آن‌ها کی یف را می‌خواهد و دیگری تاپیه را. به‌این‌ترتیب و طبق پیش‌بینی‌های ترامپ، بحران اوکراین نوعی بدآموزی برای پکن به همراه دارد؛ بنابراین غیرمنتظره نیست که اقدام پوتین در حمله به اوکراین برای دفع نفوذ ناتو، چین و شی جینگ پینگ را برای حمله به تایوان و جلوگیری از نفوذ واشنگتن در قلمرو سرزمینی خودش، جسورتر کند. بااین‌همه به نظر می‌رسد که برنامه‌های واشنگتن برای مهار چین با استفاده از تایوان مؤثر واقع شود و به‌گونه‌ای عمل کند که تایوان را جهت استقلال از سلطه چین خارج کند. محققا تعقیب و تحقق چنین سناریویی از سوی واشنگتن متضمن سیاست‌های تقابلی در قالب راهبرد موازنه در برابر چین خواهد بود و از برخی نشانگان پیداست که چنین تقابلی از فردای سفر پلوسی به تایوان آغاز شود. البته مداخله واشنگتن در مسئله تایوان تحت سیگنال و چراغ سبزهای دو متحد خود در آسیای خاوری یعنی سئول و توکیو صورت می‌گیرد و واشنگتن روی حمایت سئول و توکیو برای ایجاد موازنه در قبال پکن حساب ویژه‌ای بازکرده است؛ اما نکته آن است که اگر تقابل واشنگتن با پکن در بحران اوکراین جدی باشد که به نظر می‌رسد این‌گونه است، می‌توان به جرات گفت که واشنگتن با مداخلات خود در اوکراین برای مهار روسیه و در تایوان برای مهار چین دو آوردگاه را برای خود گشوده است. این وضعیت ضریب نفوذ واشنگتن را برای موازنه در قبال روسیه و چین کاهش می‌دهد. 

ضمن آنکه امکان و احتمال حمایت‌های اعلامی پیونگ‌یانگ آن‌ها به‌واسطه روابط با پکن برای همراه شدن با پکن و مسکو در خنثی‌سازی راهبرد موازنه واشنگتن متحد نیست. انتظار به کاهش وضعیت ضریب نفوذ واشنگتن هنگامی منطقی‌تر و پذیرفتنی‌تر خواهد بود که مسکو و پکن بخواهند چه در بحران اوکراین و چه در بحران تایوان عملاً وارد رویارویی با واشنگتن شوند و پیونگ‌یانگ نیز بخواهد با آن‌ها همراه شود. تحت این شرایط، بازنده اصلی این وضعیت واشنگتن خواهد بود. فقط زمانی واشنگتن می‌تواند به توان نفوذ خود در اجرایی سازیی راهبرد موازنه علیه چین و روسیه امیدوار باشد که مستظهر به حمایت اروپا و بلوک ناتو باشد. به نظر می‌رسد که رزمایش دریایی چین برای آمادگی در رویارویی واشنگتن مهم‌ترین نشانه این تقابل است و شاید بتوان آن را تهدیدی علیه تایوان دانست. به هر ترتیب، تور آسیایی پلوسی با رسیدن به تایوان به پایان رسیده است، اما با استناد به مجموعه‌ای نشانگان و قراین به نظر می‌رسد پایان این سفر نقطه شروع و آغازی برای تشدید تنش‌ها میان پکن و واشنگتن باشد. در شرایط حاضر شماره معکوس برای این تقابل شروع‌شده است و باید دید که واشنگتن چگونه از فردای سفر پلوسی می‌تواند توأمان توان خود را در ایجاد موازنه در برابر روسیه و چین به کار گیرد؟


روزنامه همدلیدیپلماسی وزیر خارجه و حقابه هیرمند

محمدعلی آقایی - از زمان جدایی افغانستان از مام وطن یعنی از حدود180سال پیش تاکنون بحث حقابه ایران و میزان آن از آب هیرمند موضوع منازعه بین دو دولت و ملت بوده است و این قصه همچنان سر دراز دارد. درین میانه گاه میهمان ناخوانده منطقه یعنی بریتانیا کوشیده است به‌عنوان داور مرضی‌الطرفین میانجیگری کرده و به نحوی به اختلافات فیصله دهد (البته به‌گونه‌ای که منافع استعماری خود را لحاظ کند) یا آنگاه‌که در سال‌های پایانی دهه‌ی 1330 دولت وقت ایران به مراجع بین‌المللی شکایت برد و دولت آمریکا میانجی شد تا راه‌حل موردتوافق طرفین حاصل شود که البته نتیجه‌ای نداشت جز اینکه دولت ایران شکایات خودزا پیگیری نکند. در این سالیان دراز حقابه هیرمند نه به خواسته افغان‌ها بلکه به‌حکم طبیعت یا مشیت الهی نصیبمان می‌شده است. دلیل دیگرش هم این بوده است که در آن سالیان طرف افغانستانی فنّاوری امروزه مثل احداث سد و انحراف مسیر آب را نداشته است. خشک‌سالی‌های چند دهه‌ اخیر به‌ویژه از اواخر دهه‌40 موجب از رونق افتادن کشاورزی و دامداری و باغداری مناطق وسیعی در سیستان و شمال بلوچستان و همچنین کوچک‌تر شدن دریاچه هامون و درنتیجه کوچ روزافزون سیستانیان به مناطق شمالی کشور به‌ویژه گرگان و گنبد شده است. در اینجا مجال آن نیست که به عواقب یا فجایع زیست‌محیطی اقتصادی فرهنگی و اجتماعی این پدیده شوم پرداخته شود. همچنین فرصت آن نیست که به سوابق حقوقی حقابه هیرمند یا همان هیلمند و هلمند بپردازیم. کمی به زمان برگردیم، در سال 1351 که اتفاقاً قدرتمندترین دولت افغان بر سر کار بود دولتمردان وقت ایران توانستند معاهده حقابه‌ هیرمند را به‌طرف مقابل تحمیل کنند. در این معاهده که به ظرافت به نکات فنی و علمی هم پرداخته‌شده حقابه هیرمند هر ثانیه 22مترمکعب آب طبیعی رودخانه مقررشده و طرف افغان 4مترمکعب به لحاظ حسن هم‌جواری! بر آن افزوده است.
این روزها که وزیر خارجه مأموریت یافته تا این معضل را به سرانجامی برساند؛ باید بداند که این معاهده نشانه‌ای از دیپلماسی قدرتمند است، شما بفرمایید و آن را اجرا کنید!
اتفاقاً در این چهل واندی سال ضعیف‌ترین دولت‌ها در کشور همسایه بر سر کار بوده‌اند به‌ویژه طالبان فعلی، فرصتی بود تا این معضل ملی به‌گونه‌ای حل شود. هیچ‌وقت فراموشمان نمی‌شود که اشرف غنی با دهان کف کرده مشت بر تریبون کوبیده و گفت که «آب در برابر نفت!» و کسی هم پاسخگویش نشد. این کلام توهینی آشکار به هر ایرانی بود که رفتار صدام حسین در پاره کردن معاهده بین‌المللی الجزایر را به ذهن متبادر کرد.وزیر به‌اصطلاح خارجه طالبان در این دیدارهایی که با وزیر خارجه ایران داشته به دفع‌الوقت گذرانده است و آخرین گفته‌اش در هفته پیش این بوده است که؛ اگر آب باشد به هیرمند هم می‌دهیم و کسی هم به او نگفت که سهم ایران از هیرمند در پشت سد کجکی و فاز دوم آن - که اخیراً به بهره‌برداری رسید- ذخیره‌شده است. همچنین مشاهده شد که یک مقام غیررسمی افغان بابت 50سال آب نصف و نیمه‌ای که به سیستان واردشده مدعی 61میلیون دلار شده است!
تردیدی نیست که دولت‌های قبل ما در برابر دولت‌های کرزای و اشرف غنی کوتاهی کرده و موضعی کاملاً انفعالی در پروژه ساخت سد کجکی داشتند و این امر کار وزیر خارجه دولت کنونی را اندکی دشوارتر می‌سازد، اما به نظر می‌رسد که دیگر فرصت دیپلماسی گذشته باشد و هنگام عمل است؛ مثلاً طرح شکایت به مراجع قضایی بین‌المللی و توسل به شورای امنیت سازمان ملل. بدیهی است اتلاف زمان چه‌بسا موجب مرگ روزافزون دخترکان سیستان و بلوچستان در هوتک‌های ذخیره آب محروم‌ترین استان کشور شود؛ البته اگر تا آن زمان نخشکیده باشند.


روزنامه همدلی

ما و بحران‌سازی‌های شرقی و غربی

محمدرضا چمن‌نژادیان- مرزهای امنیتی و حیاط‌خلوت‌های قدرت‌ها که در همسایگی با رقیبان قرار دارند همواره به‌عنوان راهبرد کنترلی در جهت دفاع از منافع و امنیت ملی محسوب می‌شوند و در دکترین راهبردی و بین‌المللی سیاست خارجی قدرت‌ها تعریف‌شده است. درعین‌حال از موضوعات پر منازعه با پیشینه تاریخی و استعماری می‌باشند. معمولاً در بازی‌های داخلی و خارجی سیاستمداران کشورها به‌عنوان یک کارت بازی علیه رقیبان داخلی و سیاست‌های خارجی آنان مورداستفاده قرار مورد می‌گیرند. با نگاهی به تاریخی مشاهده می‌شود که در دکترین قدرت‌های استعمارگر این نگاه استیلاطلبی وبرتری جویی ژئوپلیتیکی یک امر مرسوم و پایه ثابت سیاست خارجی قدرت‌ها بوده است؛ تا بر اساس سیاست «تفرقه بینداز و حکومت کن» انگلیسی‌ها، چنین مناطق و مناقشات لاینحلی به‌مثابه استخوانی لای زخم به وجود آیند و همیشه در دل مناطق برخوردار از منابع حیاتی و مرزهای مورد مناقشه با حاشیه‌های امنیتی وجود داشته و باقی بماند. این مناقشات کش‌دار مریز که بنا بر درجه اهمیت در سراسر عالم از قبل مشخص‌شده و شناسایی‌شده هستند؛ و مورد مطالعات عمیق میدانی و تجربی به لحاظ مردم‌شناسی فرهنگی،  روان‌شناختی اجتماعی، جامعه‌شناختی رفتاری و سطوح اقتصادی قرارگرفته‌اند و بر مشی  مسبوق به سابقه‌ی استعماری  سیاست گزاری شده‌اند. گر چه برخی از آن مناقشات دیرین و تاریخی علی‌الظاهر  در نزد افکار عمومی داخلی، خارجی و نسل‌های بی‌مطالعه در اثر اختلافات مرزی و عقیدتی تبلیغ می‌گردند که در دوران استعمار کهن تعریف تحمیلی شده‌اند؛ و یا به خاطر گرایش به بلوک بندهای ایدئولوژیکی شرفی، غربی و گروه‌بندی‌های اقتصادی قلمداد می‌گردند. ولی عمیق‌ترین شکاف‌های القایی در دکترین استعمار نو، اختلافات ایدئولوژیک و مذهبی حاکم بر ملت‌هاست که لاینحل بودن به ملت‌های درگیر القا می‌شود؛ که نمونه‌های بارزی از آن‌ها در تاریخ معاصر فراوان بوده است: جنگ‌های صلیبی، مناقشه صدساله اخیر سرزمینی با اسلامی و یهودی در سرزمین فلسطین، بلوک‌بندی ایدئولوژیک کمونیستی و کاپیتالیستی شرقی و غربی برجا مانده از دوران جنگ سرد از آن جمله است. در فازی دیگر می‌توان به ایجاد و القای وجود اختلافات مرزی، آبی و عقیدتی در کانون‌های بحران‌خیز اما غنی از منابع اقتصادی و راهبردی مانند، ایران، افغانستان، عراق، چین تایپه،اوکراین، مکزیک، ونزوئلا، کوبا، مصر، لیبی و... اشاره کرد. دستمایه‌هایی که هرازچندگاهی قدرت‌ها از آن‌ها به‌عنوان عامل بی‌ثباتی منطقه‌ای بهره می‌گیرند و با بحران‌سازی منافعی اقتصادی، نظامی و سیاسی برای خود فراهم می‌کنند. در پس  القائات افکار ظاهری و گرایش نسلهای بی مطالعه و اطلاع است که قدرتهای شرقی و غربی به مقابله، معامله و تسویه حساب با رقیبان دیرین اقتصادی و سیاسی خود می پردازند.نمونه های عینی و میدانی این گونه بحران‌سازی‌ها را در حال حاضر می توان به شرح ذیل تحلیل کرد‌: از یک طرف هجوم تجاوزگرانه بدون توجه به‌ معاهدات بین‌المللی روسیه و به کشور مستقلی به نام اوکراین است؛ و از طرفی دیگر در یک گروکشی آشکار سفر بدون جنجال‌برانگیز و حساسیت زای نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به چین تایپه است که با مانور قدرت و اسکورت همه جانبه نظامی همراه بود و ظاهراً برای حمایت از خواست ملت و استقلال طلبی تایوان از سر زمین مادری یعنی کشور چین صورت گرفته است. در چنین شرایطی که جمهوری اسلامی مذاکرات هسته ای و رفع تحریم‌ها را با جامعه جهانی آغاز کرده و مناقشات منطقه ای و مشکلات اقتصادی حاد شده داخلی نیز دارد و تامین منافع و امنیت ملی ما در گرو تعاملات بین‌المللی، وفاق ملی و رعایت موارد حقوق بشری مورد اجماع جهانی است‌. حمایت بی محابا و بدون محاسبه منافع و امنیت ملی نباید در دستور کار سیاست خارجی باشد؛ زیرا گرایش بیش از حد به روسیه مهاجم به یک کشور مستقل و چین با نگاه استعماری به استقلال طلبی ملت تایوان می‌تواند تامل برانگیز و ضد منافع و امنیت ملی با خطر همراه باشد. 


روزنامه پیام ما

آیا می‌توان از آب سیلاب استفاده کرد؟

مهدی زارع
زلزله‌شناس و رئیس شاخه زمین‌شناسی فرهنگستان علوم

مناطق بسیاری از کشور ما با کمبود آب و بهره برداری بیش از حد از سفره های زیرزمینی مواجه است. علاوه بر این، در همین نواحی سیلاب‌های فصلی به سمت زهکشی بهداشتی ناکافی هدایت می‌شود و اثر منفی شدید محیط زیستی ایجاد می‌کند. بسیاری از شهرهای جهان از چاه‌های تزریق عمیق برای بازیابی سفره‌های زیرزمینی و حذف آب‌های سطحی استفاده کرده‌اند. شرایط ژئوهیدرولوژیکی خاصی برای اجرای این چاه‌های تزریقی عمیق‌تر از ۳۰ متر مانند رواناب سطحی‌، کیفیت آب قابل قبول برای نفوذ، عمق قابل توجه در سطوح آب‌های زیر‌زمینی و نفوذپذیری خوب خاک مورد نیاز است. این فناوری به عنوان یک راهبرد برای بازیابی سفره‌های زیرزمینی و کاهش ریسک سیلاب مطرح است.
در دسترس بودن آب یک مسئله رو به رشد در سراسر جهان است. ارزیابی تحلیل‌ها نشان داد که بین سال‌های ۱۹۹۵ تا امروز ، مناطق دارای تنش شدید آبی افزایش یافته است. دلیل اصلی این امر مدیریت ناکافی منابع آب است. این وضعیت در کشورهای در حال توسعه تشدید می‌شود، جایی که حداقل حجم آب تصفیه و بازیافت می شود. با سناریوهای پیش بینی شده کاهش سریع هم در کمیت و هم در کیفیت آب موجود، موجب بحران‌های بزرگ آب در بیشتر نواحی ایران و کشورهای پیرامون می‌شود. راه حل پیشرو استفاده کارآمدتر از منابع آب است.
بارندگی‌های نامنظم و فصول خشک طولانی در بسیاری از مناطق به این معنی است که کشاورزان اغلب مجبورند با مزارع پر آب یا خشکسالی دست و پنجه نرم کنند که می‌تواند محصولات آنها را از بین ببرد. بسیاری از مناطق بیابان‌زایی با افزایش شدید دما، مردم را بدون آب گذاشته و به دنبال آن بادهای موسمی همه چیز شسته و مناطق زیادی از جنوب، مرکز و شرق ایران از ابتدای مرداد ۱۴۰۱ غرقاب کرده است.
باران‌های نامنظم می‌تواند راه حلی برای فصول خشک باشد. سطح بالای شوری یک لایه سفید یا قهوه‌ای غیر قابل نفوذ ایجاد می‌کند که از نفوذ آب به خاک جلوگیری می کند و سطح را غرقاب می‌کند. آب ساکن به شوری می‌افزاید زیرا بسیاری از مواد معدنی موجود در خاک نیز در آب حل می‌شوند که در فصل خشک یک لایه شور ایجاد می‌کند. سطوح بالای شوری می‌تواند یک لایه غیر قابل نفوذ ایجاد کند که از نفوذ آب به خاک جلوگیری می‌کنند. در مناطق خشک جهان با تمدن های قدیمی مانند ایران و هند، وسایل مختلف برای ذخیره آب اضافی باران ابدا کرده‌اند تا بتوان در فصول خشک از آن آب باران استفاده کرد.

در توفان‌های باران و ذوب برف، میزان آب جاری در سطح زمین افزایش می‌یابد و در توفان‌های شدید ممکن است سیل به وجود بیاید. بسیاری از تالاب‌ها، به‌ویژه تالاب‌های دشت سیلابی، ظرفیت ذخیره موقت زیادی برای آب‌های سیلابی در هنگام وقوع رواناب دارند. تالاب‌های حوض سلطان، در نزدیکی قم و گاوخونی در استان اصفهان از این گروهند. اگرچه تالاب‌ها اغلب به عنوان اسفنج‌های طبیعی که آب را جذب می‌کنند نامیده می‌شوند، اما در واقع بیشتر شبیه وان‌های طبیعی عمل می‌کنند و یا آب‌های سیلابی که از رودخانه‌ها سرریز می‌شوند یا آب‌های سطحی که در فرورفتگی‌ها جمع می‌شوند را ذخیره می‌کنند. با کاهش آب‌های سیلاب، آب به آرامی از خاک های کف تالاب جذب می شود. تالاب‌ها با مهار برخی از آب های سیلاب و کاهش سرعت ورود مجدد آب به کانال رودخانه، می توانند شدت سیل و فرسایش پایین دست را کاهش دهند.
در حوزه‌هایی که تالاب‌ها از بین رفته‌اند، اوج حالت سیلابی افزایش می‌یابد. تالاب‌های داخل و بالادست مناطق شهری به ویژه برای محافظت در برابر سیل ارزشمند هستند. سطح غیرقابل نفوذ، مانند سطوح آسفالت شده و بتون ریزی شده، در مناطق شهری میزان و حجم رواناب را و در نتیجه خطر خسارت سیلاب را به شدت افزایش می‌دهد. این موضوع نشان دهنده ارزش تالاب ها برای ذخیره آب و کنترل سیلاب است. تالاب‌های دشت سیلابی برای کنترل سیل ‌آنقدر مؤثر تلقی شدند که اکنون از باززنده سازی تالاب‌ها برای مهار آب سیلاب، به جای ساختن سازه‌های گران قیمت کنترل سیلاب، استفاده می‌کنند.
تالاب‌های دشت سیلابی با کاهش میزان و حجم رواناب، خطر آسیب سیل به زیرساخت‌ها و زیستگاه‌های پایین دست را کاهش می‌دهند. تالاب‌هایی که ذخیره موقت آب سیلاب یا رواناب طوفان را فراهم می‌کنند، در کاهش ریسک برای ایمنی عمومی، کاهش آسیب به اموال عمومی یا خصوصی، کاهش فرسایش پایین دست یا افزایش پایداری زیستگاه برای آبزیان، بسیار قابل توجه‌اند. پایداری ژئومورفیک زیستگاه های مهم آبزیان را با کاهش جریان های اوج سیل یا روان آب ها، یا کاهش آبشستگی و فرسایش سواحل رودخانه ها، یا هر دو، حفظ می‌کند.
بونگرو
بونگرو در هند یک تکنیک سنتی برای ذخیره آب اضافی باران در زیر زمین است. کشاورزان می توانند از همان آب برای آبیاری در تابستان و زمستان استفاده کنند. خشکسالی یک مسئله جدی در ایالت گجرات در غرب هند ، به ویژه برای کشاورزان زن محروم که امرار معاش آنها به بادهای موسمی بستگی دارد، است. بارندگی محدود در این ایالت، با کاهش آب در فصل اوج زراعی همراه می شود. در بقیه ایام سال، کشاورزان با کمبود شدید آب مواجه می شوند. اما به لطف فناوری تغییر دهنده زندگی، کشاورزان فقیر اکنون بحران ها را به فرصت تبدیل کرده اند. با بونگرو بارندگی اضافی را در زیر زمین تزریق و ذخیره و آن را برای استفاده در دوره های خشک خارج می کنند. استفاده از این فناوری باعث کاهش رسوب نمک در خاک و افزایش ذخیره آب شیرین شده و کشاورزان را از خشکسالی نجات داده است. بونگرو اجازه می‌دهد تا آب اضافی به طور مستقیم به سفره زیرزمینی جریان یابد. پس از بارندگی های موسمی، مزارع ما تا سه ماه پر آب می مانند.
بر اساس گزارش کنوانسیون سازمان ملل متحد برای مبارزه با بیابان‌زایی (UNCCD) تا سال 2030، 135 میلیون نفر در هند ممکن است خانه و معیشت خود را به دلیل بیابان زایی از دست بدهند. در هند، پنج میلیون کشاورز تحت اثر مشکلات شوری، سیل و خشکسالی قرار دارند – و در سراسر جهان 650 میلیارد هکتار از زمین‌ها چنین مشکلات دارند. در زمان باران‌های موسمی آب اضافی لوله را تخلیه می‌کنند، فیلتر و سپس به سفره‌های زیرزمینی طبیعی در اعماق خاک سرازیر می‌کنند، تا زمانی که در فصول خشک مورد نیاز میماند. این بدان معنی است که در فصل باران‌های موسمی کشاورزان می توانند محصولات کشاورزی کنند زیرا زمین آنها خیلی مرطوب نیست. در فصول خشک زمستان یا تابستان، آنها می‌توانند از پمپ ها برای برداشت آب ذخیره شده و آبیاری زمین خود استفاده کنند.  

 
منبع: بصیرت

ارسال نظرات